اصطلاحات انگلیسی حسابداری

علم حسابداری یکی از علوم مهم در سراسر دنیا به حساب می‌آید که با بررسی مالی کسب و کارهای مختلف سروکار دارد. حسابداری یک علم بین‌المللی است به طوری که حسابداران در سراسر دنیا می‌توانند گزارشات و صورت‌های مالی تهیه شده را مشاهده کرده و به راحتی آن را متوجه شوند. مانند همه علوم یک سری اصطلاحات در علم حسابداری وجود دارد که استفاده از آن‌ها باعث وحدت رویه در انجام امور مالی در سراسر دنیا می‌شود. به همین دلیل یکی از مهم‌ترین الزامات ورود به بازار کار رشته حسابداری و موفقیت در آن،‌ آشنایی با اصطلاحات حسابداری به انگلیسی است. زیرا باعث می‌شود که افراد بتوانند مطالب تخصصی در این حوزه را بهتر درک کنند.

اصطلاحات انگلیسی حسابداری

در مورد اصطلاحات حسابداری باید گفت که این علم مانند سایر علوم از یک زبان تخصصی برخوردار است؛ بدون شک در این زبان تخصصی اصطلاحاتی برای امور مختلف در نظر گرفته شده است که افراد برای موفقیت در این حوزه باید نسبت به این اصطلاحات شناخت و آگاهی کافی داشته باشند. در واقع اصطلاحات انگلیسی حسابداری مانند زبان مادری بوده و یکی از مهم‌ترین الزامات برای تحصیل و ورود به بازار کار در این رشته محسوب می‌شود.

امروزه که از نرم‌افزارهای مختلف به منظور انجام امور حسابداری استفاده می‌شود، یادگیری اصطلاحات حسابداری به انگلیسی از اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا باعث می‌شود که افراد بتوانند راحت‌تر از نرم‌افزار استفاده کرده و امور مختلف را مدیریت کنند. علاوه بر این آشنایی با لغات انگلیسی حسابداری به افراد فعال در این حوزه کمک می‌کند که مطالب درج شده در خبرها، روزنامه‌ها، مقالات علمی و همچنین اخبار در دنیای مجازی در مورد حسابداری را به درک کرده و فهم بهتری نسبت به آن‌ها داشته باشند.

اصطلاحات حسابداری انگلیسی از حرف A تا  Z

یکی از مواردی که در آموزش حسابداری از اهمیت زیادی برخوردار است، آشنایی با اصطلاحات حسابداری به انگلیسی است. به همین دلیل در ادامه با اصطلاحات حسابداری به زبان انگلیسی بر اساس حروف الفبا از حرف A تا حرف Z آشنا می‌شویم.

1. Account (حساب)

به معنی حساب بوده و حفظ کننده سوابق مالی به صورت طبقه‌بندی شده در دفتر کل است.

2. Account Balance (مانده حساب)

به معنای مانده حساب است که به دو صورت مانده بدهی و مانده بستانکار وجود دارد. مانده بدهی به معنی بیشتر بودن جمع ورودی‌های بدهی از جمع بستانکاری‌ها و مانده بستانکار به معنی کمتر بودن جمع ورودی‌های بدهی از جمع بستانکاری‌ها است.

3. Accounting Equation (معادله حسابداری)

به معنای معادله حسابداری است که به شکل دارایی‌ها=بدهی‌ها + سرمایه نوشته می‌شود. ویژگی این معادله تراز شدن با اسناد مالی دقیق است.

4. Accounting (حسابداری)

به معنای حسابداری است که وظیفه حفظ کردن حساب سوابق مالی کسب و کارها را بر عهده دارد. علاوه بر ثبت معاملات مالی،‌ حسابداری شامل ارائه گزارش، تحلیل و خلاصه‌سازی اطلاعات است.

5. Accounts Payable (حساب پرداختنی)

حساب پرداختنی نشان دهنده بدهی‌های کسب و کار یا واحد تجاری است؛ یعنی پولی که واحد تجاری به سایر افراد یا کسب و کارها بدهکار است.

6. Accounting Period (دوره حسابداری)

دوره حسابداری به معنی بازه زمانی گزارش شده در صورت‌های مالی است. دوره حسابداری پارامتری است که برای کلیه صورت‌های مالی اعم از صورت سود و زیان،‌ ترازنامه و صورت جریان‌های نقدی تعیین می‌شود.

7. Accounts Receivable (حساب دریافتنی)

یکی از رایج‌ترین مفاهیم و اصطلاحات حسابداری به معنای حساب دریافتنی است که نشان دهنده دارایی‌های واحد تجاری است. در واقع حساب دریافتنی نشان دهنده مقدار پولی است که واحد تجاری از افراد یا کسب و کارها طلبکار است.

8. Accrual Accounting (حسابداری تعهدی)

به معنای حسابداری تعهدی است که وظیفه ثبت معاملات مالی را در هنگام وقوع آن، نه در زمان پرداخت وجه نقد، را بر عهده دارد. این نوع حسابداری به زمان دریافت کالاها بدون پرداخت است.

9. Accruals (اقلام تعهدی)

اقلام تعهدی وظیفه دارد درآمدهای کسب شده و هزینه‌های انجام شده را حتی در صورتی که معامله نقدی صورت نگرفته باشد، تأیید کند.

 

10. Accrued Expense (هزینه‌های معوق)

به معنی هزینه‌های معوق است که نشان دهنده هزینه‌های انجام شده اما پرداخت نشده است.

11. Accrual Basis (مبنای تعهدی)

به معنای مبنای تعهدی است که یک نوع روش حسابداری محسوب می‌شود. در این نوع حسابداری تمام انتقالات مالی در هنگام وقوع، یعنی در دوره‌ای که این انتقالات انجام شده، ثبت می‌شوند. در واقع اصلی‌ترین کارکرد این نوع حسابداری، شناسایی درآمدهای کس شده و هزینه‌های انجام شده صرف نظر از زمان کسبب و پرداخت‌ آن‌ها است.

12. Amortization (استهلاک)

به معنی استهلاک است که اصلی‌ترین کارکرد آن کاهش بدهی‌های از طریق پرداخت‌های مساوی شامل بهره است.

13. Allocation (حسابداری تخصیص)

حسابداری تخصیص به معنی روش اختصص سرمایه به دوره‌ها یا حساب‌های مختلف است؛ به عنوان مثال تخصیص هزینه‌ها ممکن است که طی ماه‌های مختلف یا به چند اداره یا سازمان مختلف صورت بگیرد.

14. Asset (دارایی)

به معنای دارایی است و به اقلام ارزشمندی گفته می‌شود که تحت مالکیت یک کسب و کار هستند.

15. Audit (حسابرسی)

معنای آن حسابرسی است و یعنی ارزیابی و بررسی رسمی اسناد به منظور اطمینان از کیفیت، بررسی کنترل داخلی، حذف کلاه‌برداری‌ها و بررسی اثربخشی سیاست‌ها است.

16. Audit Trail (زنجیره عطف حسابرسی)

به معنای زنجیره عطف حسابرسی است که با کمک آن می‌توان معاملات مالی را در منبع آن‌ها ردیابی کرد.

17. Auditors (حسابرسان)

به حسابرسان گفته می‌شود که وظیفه دارد اسناد و حساب‌های مالی را به منظور ارزیابی دقت و شرایط مالی کسب و کار مورد بررسی قرار دهند.

18. Balance Sheet (ترازنامه)

به معنی ترازنامه است که با کمک آن می‌توان یک تصویر فوری از دارایی‌ها،‌ بدهی‌ها و سرمایه یک کسب و کار در تاریخ معین ارائه کرد. همانطور که مشخص است ترازنامه سندی است که از معادله دارایی‌ها پیروی می‌کند.

معنی بالانس شیت به انگلیسی

19. Bookkeeping (ثبت معاملات مالی)

به معنی ثبت معاملات مالی در سیستم حسابداری است.

20. Book Value (BV) (ارزش دفتری)

ارزش دفتری نشان دهنده ارزش اصلی دارایی‌ها است که از هر استهلاک انباشته‌ای کمتر بوده و به عنوان دارایی مستهلک شده و ارزش خود را از دست خواهد داد.

21. Budget (بودجه)

بودجه به معنای کلیه دارایی‌های مورد نیاز برای سال آینده است که یکی از پرکاربردترین لغات تخصصی حسابداری انگلیسی به فارسی بوده و در کلیه شاخه‌های اقتصاد به کار می‌رود.

22. Business (or Legal) Entity (واحد تجاری یا حقوقی)

به معنای واحد تجاری یا حقوقی است که یک نوع کسب و کار یا ساختار حقوقی را نشان می‌دهد. هر کدام از واحدهای تجاری یا حقوقی مجموعه‌ای منحصر به فرد از نیازها،‌ قوانین و نتایج مالیاتی است.

23. Budgeting (بودجه‌بندی)

معنای آن بودجه‌بندی است که مجموعه‌ای از برنامه‌های مالی برای کنترل نقدینگی است.

24. Capital Stock (سهام سرمایه)

اصطلاح سهام سرمایه نشان دهنده مقدار کل سهام عادی و ممتازی است از سوی کسب و کار منتشر می‌شود.

25. Capital Surplus (مازاد سرمایه)

مازاد سرمایه به معنی مبلغی بیشتر از ارزش اسمی سهم هر سهام عادی است.

26. Capitalized Expense (هزینه سرمایه‌ای)

هزینه سرمایه‌ای به هزینه‌های انباشته گفته می‌شود که به مرور زمان خرج می‌شوند.

27. Cash Flow (جریان نقدینگی)

به معنی جریان نقدینگی است و از تفاضل پول وارد شده و خارج شده بدست می‌آید. در صورتی که جریان منفی باشد ببه این معنی است که پول خارج شده نسبت به وارد شده بیشتر است و در صورتی که جریان مثبت باشد معنی آن بیشتر بودن پول وارد شده در مقایسه با پول خارج شده است.

معنی cash flow در حسابداری

28. Cash-Basis Accounting (حسابداری نقدی)

حسابداری نقدی نام دارد که وظیفه ثبت دریافت پول نقد از طریق درآمدها و پرداخت هزینه‌ها را بر عهده دارد.

29. Certified Public Accountant CPA (حسابدار رسمی)

حسابدار رسمی یک عنوان حرفه‌ای به حساب می‌آید که حسابداران در صورت گذراندن آزمون CPA و واجد شرایط شدن از نظر تحصیل و تجربیات کاری به آن دست پیدا می‌کنند.

30. Chart of Accounts (لیست حساب‌ها)

به معنای لیست حساب‌ها است و نشان دهنده فهرست حساب‌هایی است که در یک سازمان یا کسب و کار برای ثبت معاملات مالی استفاده می‌شود.

31. Closing the Books/Year End Closing (بستن حساب‌ها و دفاتر یا بستن حساب‌ها در پایان سال مالی)

به معنی بستن حساب‌ها و دفاتر یا بستن حساب‌ها در پایان سال مالی است که به طور معمول در دوره‌های سالیانه انجام می‌شود تا سال جدید با حساب و دفاتر جدید و پاک شروع شود.

32. Cost Accounting (حسابداری بهای تمام شده)

حسابداری بهای تمام شده است که در داخل همه کسب و کارها و سازمان‌ها به منظور تعیین هزینه عملیات و بودجه افزایش راندمان انجام می‌شود.

33. Cost of Goods Sold COGS (هزینه کالاهای فروخته شده)

به معنی هزینه کالاهای فروخته شده است که نشان دهنده هزینه مرتبط با تولید کالا یا خدمات است. هزینه‌هایی که برای اداره واحد تجاری مورد نیاز هستند جزو این هزینه‌ها قرار نمی‌گیرند. از جمله این هزینه‌ها می‌توان به هزینه مواد یا خام یا نیروی کار اشاره کرد.

34. Credit (بستانکاری)

بستانکاری یکی از پارامترهایی است که در حساب‌های یک کسب و کار در ستون سمت راست وارد می‌شوند. در سمت بستانکاری درآمدها، بدهی‌ها و سرمایه‌ها افزایش پیدا می‌کند.

35. Debit (بدهی‌ها)

در حساب‌های یک کسب و کار، بدهی‌ها در ستون سمت چپ وارد می‌شود؛ در سمت بدهی، دارایی‌ها و هزینه‌ها افزایش پیدا می‌کنند.

36. Departmental Accounting (حسابداری داویر)

به معنی حسابداری داویر بوده و نشان دهنده درآمد،‌ هزینه ها و سود خالص هر اداره است.

37. Depreciation (استهلاک)

استهلاک به معنی کاهش ارزش دارایی‌ها در طول زمان است که در صورتحساب درآمد به عنوان هزینه ثبت می‌شوند در واقع جزو هزینه‌های غیر نقدی محسوب می‌شوند؛ دلیل این کار نداشتن تأثیر مستقیم بر جایگاه نقدینگی سازمان است.

38. Diversification (تنوع‌بخشی)

یکی از شیوه‌های کاهش خطر، تنوع‌بخشی است؛ در واقع در تنوع‌بخشی، سرمایه به چندین دارایی اختصاص داده می‌شود تا عملکرد هر کدام از دارایی‌ها نشان دهنده عملکرد کل نباشد.

39. Dividends (سود سهام)

به معنای سود سهام است و به مبلغی اشاره دارد که از یک کسب و کار عاید سهامداران می‌شود.

40. Double-Entry Bookkeeping (دفترداری دوطرفه)

دفترداری دوطرفه است که به معنای ثبت بدهی‌ها و بستانکاری‌ها برای معامله مالی است.

41. Double-Entry Bookkeeping (حسابداری دوطرفه)

به معنای حسابداری دوطرفه است؛ به این معنی که در این حسابداری معاملات مالی ثبت می‌شوند که در هر معامله آن دو یا چند حساب وارد می‌شود. در این نوع حسابداری بدهی کل باید با بستانکاری کل برابر باشد.

42. Equity (سرمایه)

به معنی سرمایه بوده و ارزش مالکیت شرکت را نشان می‌دهد. در واقع سرمایه یک کسب و کار ارزش باقیمانده پس از تسویه بدهی‌ها است. در واقع در صورتی که در معادله دارایی، بدهی‌ها از دارایی کم شود، باقیمانده سرمایه است که سهم سرمایه‌گذاران و مالکان یک کسب و کار است.

43. Enrolled Agent EA (نماینده ثبت نامی)

یکی از اصطلاحات حسابداری به انگلیسی است که معنای آن نماینده ثبت نامی بوده و به افرادی اطلاق می‌شود که توانسته‌اند در آزمون‌های نشان دهنده مهارت در مالیات شخصی و تجاری به موفقیت دست پیدا کنند.

44. Expense Cost (مخارج)

به وجهی که از سوی یک واحد تجاری پرداخت می‌شود، مخارج گفته می‌شود. در واقع کلیه خرج‌هایی که به واسطه یک کسب و کار ایجاد می‌شود،‌ مخارج نام دارد. پرداخت حقوق کارمندان، پرداخت به فروشندگان و… از مثال‌های مخارج محسوب می‌شوند.

45.FASB  (هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی)

مخفف هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی است که یک مقام مستقل، خصوصی و غیردولتی محسوب می‌شود که تدوین اصول حسابداری در آمریکا بر عهده آن است.

46. Financial Accounting (حسابداری مالی)

به معنی حسابداری مالی و شاخه‌ای از حسابداری است که در آن گزارش مالی برای ذینفعان آماده می‌شود.

47. Financial Statement (صورت‌های مالی)

یعنی صورت‌های مالی که نشان دهنده فعالیت‌های مالی واحدهای تجاری با جزئیات است.

Financial Statement صورت‌های مالی

48. Fiscal Year (سال مالی)

سال مالی یک دوره 12 ماهه است که از سوی واحد تجاری و در قالب دوره حسابداری انتخاب می‌شود.

49. Fixed Asset (دارایی ثابت)

به معنای دارایی‌های ثابت بوده و از اصطلاحات مهم در حسابداری است که به تجهیزات و ساختمان‌هایی اطلاق می‌شود که در دوره زمانی طولانی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

 

50. Fixed Cost (هزینه ثابت)

هزینه ثابت به هزینه‌هایی گفته می‌شود که حجم فروش تغییری در آن ایجاد نمی‌کند. مانند حقوق و اجاره که در صورت فروش بیشتر محصولات تغییر نمی‌کند.

51. Fund Balance OR Net Assets (مانده حساب مستقل)

به معنای مانده حساب مستقل بوده و نشان دهنده دارایی‌های خالص که واحد تجاری است که از کم کردن کلیه بدهی‌ها از دارایی کل بدست می‌آید.

52. Generally Accepted Accounting Principles (اصول عمومی پذیرفته شده)

اصول عمومی پذیرفته شده در حسابداری دربرگیرنده کنوانسیون‌ها و قوانین است که تمام حسابداران در زمان حسابرسی باید از آن‌ها تبعیت کنند.

53. General Ledger (دفتر کل)

به معنای دفتر کل بوده که کلیه بدهی‌ها و بستانکاری‌ها در آن ثبت می‌شوند.

54. Goodwill (سرقفلی)

سرقفلی دارایی نامشهودی است که واحد تجاری از آن بهره می‌برد.

55. Gross Margin (حاشیه سود ناخالص)

حاشیه سود ناخالص به درصدی گفته می‌شود که از تقسیم سود نااخالص بر درآمد همان دوره بدست می‌آید. در واقع سود ناخالص نشان دهنده سودبخشی واحد تجاری پس از کسر هزینه کالاهای فروخته شده است.

56. Gross Profit (سود ناخالص)

به معنای سود ناخالص بوده و سوددهی واحد تجاری به دلار را بدون در نظر گرفتن هزینه‌های بالاسری نشان می‌دهد. این سود از کسر کردن درآمد دوره از هزینه‌های کالاهای فروخته شده در آن دوره بدست می‌آید.

57. Income Statement (صورتحساب درآمد)

صورتحساب درآمد به صورت مالی گفته می‌شود که در آن تفاوت درآمد و هزینه‌های حاصل از درآمد مستند می‌شود. در واقع این صورتحساب درآمدها،‌ هزینه‌ها و سودها در طی یک دوره زمانی خاص را نشان می‌دهد.

income tax معنی

58. Interest (بهره)

به معنای بهره بوده و مبلغی اساا که روی وام یا خط اعتباری و مازاد بر بازپرداخت اصل بدهی، پرداخت می‌شود.

59. Inventory Valuation (ارزش‌گذاری موجودی)

به معنای ارزش‌گذاری موجودی است که یک روش ارزش‌گذاری اصلاح‌شده به منظور استفاده در ارزیابی املاک و مستغلات است.

60. Inventory (موجودی)

موجودی کالا اصطلاحی است که به منظور طبقه‌بندی دارایی‌های یک واحد تجاری که جهت فروش به مشتریان خود خریداری کرده استفاده می‌شود.

61. Invoice (فاکتور)

به معنای فاکتور است که مقدار پول هزینه شده به منظور دریافت کالا یا خدمات را نمایش می‌دهد.

معنی invoice

62. In The Black (سودآور)

به معنای سودآور بوده و به سود در دفاتر و حساب‌ها اشاره می‌کند

63.In The Red (با ضرر)

اصطلاح با ضرر به ضرری است که در دفاتر و حساب‌ها وجود دارد.

64. Job Costing (هزینه‌یابی)

به معنای هزینه‌یابی کار بوده که ارزیابی کننده هزینه‌های کارری خاص در مقابل درآمد حاصل از آن است.

65. Journal (دفتر)

دفتر به اولین ابزاری گفته می‌شود که معاملات مالی در آن ثبت می‌شوند.

66. Journal Entry (ثبت دفتری)

به معنای ثبت دفتری بوده و گروهی از معاملات بدهی و بستانکاری است که در دفاتر کل به ثبت رسیده است.

67. Liability (بدهی)

به معنای بدهی است که تعهدات واحد تجاری را که ماهیت مالی دارند نشان می‌دهد. در واقع به همه قرض‌های واحد تجاری که تا کنون پرداخت نشده بدهی گفته می‌شود.

68. Liquid Asset (دارایی نقد)

دارایی نقد به پول‌ها و سایر دارایی‌ها گفه می‌شوند که قابلیت تبدیل به پول نقد دارند.

69. Liquidity (نقدینگی)

به معنای نقدینگی بوده و نشان دهنده میزان سرعت تبدیل شدن یک دارایی به پول نقد است. به عنوان مثال نقدینگی یک کالا از یک ملک بیشتر است.

70. Loan (وام)

به معنای وام بوده و اعتباری است که از مؤسسات مالی و اعتباری دریافت می‌شود.

71. Master Account (حساب اصلی)

حساب اصلی به حسابی در یک واحد تجاری گفته می‌شود که سایر حساب‌های فرعی به آن متصل هستند.

72. Net Income (درآمد خالص)

به معنای درآمد خالص بوده و از کسر کردن هزینه‌ها، مالیات، استهلاک و بهره از درآمد دوره بدست می‌اید.

73. Net Margin (حاشیه سود خالص)

حاشیه سود خالص که به صورت درصد نمایش داده می‌شود سود یک واحد تجاری نسبت به درآمد را نشان می‌دهد که از تقسیم کردن درآمد خالص در یک دوره بر دارایی‌های دوره بدست می‌آید.

74. Non-Cash Expense (هزینه‌های غیر نقدی)

هزینه‌های غیر نقدی مانند استهلاک به هزینه‌هایی گفته می‌شود که نیازی به پرداخت نقدی ندارند.

75. Non-operating Income (درآمد غیرعملیاتی)

درآمد غیرعملیاتی به درآمدی گفته می‌شود که از کسب و کار حاصل نشده باشد (مانند فروش لوازم استفاده نشده)

76. Note (سفته)

به معنای سفته بوده و سندی است که به عنوان ضمانت بازپرداخت بدهی ارائه می‌شود.

77. On Credit/On Account (نسیه یا علی‌الحساب)

به معنای نسیه یا علی‌الحساب بوده و به خریدی گفته می‌شود که پرداخت آن در آینده صورت می‌گیرد اما خریدار می‌‌تواند بلافاصله از سود خرید خود بهره‌مند شود.

78. Operating Income (سود عملیاتی)

سود عملیاتی به میزان سودی گفته می‌شود که از طریق کسر هزینه‌های عملیاتی از درآمد عملیاتی بدست می‌آید. نکته مهم اینکه در محاسبه سود عملیاتی، هزینه‌های مالیاتی لحاظ نمی‌شوند.

79. Other Income (درآمد‌های غیرتکراری)

به درآمد‌های غیرتکراری در یک واحد تجاری، مانند بهره، سایر درآمدها گفته می‌شود.

80. Overhead (هزینه‌های سربار)

به معنای هزینه‌های سربار بوده و نشان دهنده هزینه‌های مربوط به اداره یک واحد تجاری است و هزینه‌های تولید یا ارائه خدمت را شامل نمی‌شود. مانند حقوق مدیران.

81. Payroll (لیست حقوق)

به معنای لیست حقوق بوده و حسابی است که فهرستی از کارمندان و حقوق دستمزد آن‌ها را شامل می‌شود.

82. Posting (ثبت)

به معنای ثبت بوده و به ثبت وردی‌های دفتر کل اشاره دارد.

83. Present Value (ارزش فعلی)

ارزش فعلی یکی از اصطلاحات حسابداری به انگلیسی است که نشان دهنده ارزش دارایی‌های امروز است. در واقع در ارزش فعلی فرض بر این اس که به دلیل تورم، نقدینگی امروز در مقایسه با نقدینگی فردا با ارزش‌تر است.

84. Profit (سود)

به معنای سود بوده و از کسر کردن هزینه‌ها مانند مالیات، بهره و استهلاک از درآمد بدست می‌آید.

85. Profit/Loss Statement (صورت سود و زیان)

صورت سود و زیان به گرازش مالی یک واحد تجاری در فواصل زمانی معین گفته می‌شود که نشان دهنده درآمدها، هزینه‌ها و سود خالص در آن دوره زمانی است.

86. Receipts (رسید)

رسید به سندی گفته می‌شود که نشان می‌دهد در ازای خرید کالا یا خدمات، پرداخت صورت گرفته است.

87. Reconciliation (مغایرت‌گیری)

مغایرت‌گیری به عمل اثبات تراز بودن حساب گفته می‌شود که به معنای برابری بدهکاری و بستانکاری است.

88. Restricted Fund (حساب مستقل محدود شده)

به معنای حساب مستقل محدود شده است که برای دارای‌هایی ایجاد شده که درآمد آن باید برای دسترسی به اهداف تعیین شده توسط اهداکنندگان استفاده شود.

89. Retained Earnings (سود انباشته)

به معنای سود انباشته بوده و نشان دهنده میزان پولی است که پس از پرداخت کلیه صورتحساب‌ها و توزیع سود سهامداران باقی می‌ماند و معمولا در تجارت سرمایه‌گذاری می‌شود.

90. Return on Investment (بازده سرمایه‌گذاری)

ROI یا بازده سرمایه‌گذاری نشان دهنده سوددهی یک واحد تجاری بر اساس سرمایه‌گذاری‌های انجام شده است.

91. Revenue (درآمد)

درآمد به مقدار واقعی پولی گفته می‌شود که در طول یک دوره زمانی معین برای یک واحد تجاری بدست می‌آید.

92. Shareholder Equity (حقوق صاحبان سهام)

به معنای حقوق صاحبان سهام بوده که از جمع سرمایه اولیه کسب و کار و سود انباشته در طول زمان بدست می‌آید.

93. Single-Entry Bookkeeping (دفترداری یک طرفه)

دفترداری یک طرفه، یک نوع فرایند در حسابداری، به ویژه در کسب و کارها و مشاغل کوچک است که در آن به جای و ورودی بدهکاری و بستانکاری، از یک ورودی استفاده می‌شود.

94. Statement of Account (صورتحساب)

به معنای صورتحساب بوده و به سند کتبی گفته می‌شود که نشان دهنده کلیه هزینه‌ها، پرداخت‌ها، صورتحساب‌های دریافتنی و پرداختنی است.

95. Subsidiary Accounts (حساب‌ فرعی)

حساب‌ فرعی به حساب‌هایی گفته می‌شود که زیرمجموعه حساب اصلی بوده و جمع مانده حساب آن‌ها باید با مانده حساب اصلی برابر باشد.

96. Subsidiary Ledger (دفتر معین)

به معنای دفتر معین بوده که به گروهی از حساب‌های گفته می‌شود که جزئیات ثبت بدهکاری‌ها و بستانکاری‌ها را شامل می‌شود.

97. Supplies (مواد مصرفی)

مواد مصرفی که در مشاغل استفاده و در صورت نیاز تجدید می‌شوند. موجودی‌ها برای فروش نیستند، بلکه برای انجام فعالیت‌های تجاری استفاده می‌شوند. از اصطلاحات حسابداری مشترک با اصطلاحات انبارداری

98. Treasury Stock (سهام خزانه)

به معنای سهام خزانه بوده و به سهامی گفته می‌شود که واحد تجاری دارد یا مجدد خریداری می‌کند تا عرضه عمومی انجام دهند.

99. Trial Balance (تراز آزمایشی)

تراز آزمایشی به لیستی از تمام حساب‌ها به همراه مانده آن‌ها در دفتر کل گفته می‌شود.

100. Unrestricted Fund (حساب مستقل نامحدود)

حساب مستقل نامحدود به حساب‌هایی گفته می‌شود که استفاده از آن‌ها هیچ محدودیت یا هدفی ندارد.

101. Variable Cost (هزینه‌های متغیر)

به معنای هزینه‌های متغیر بوده و نشان دهنده هزینه‌هایی است که با حجم فروش تغییر می‌کند و در صورت افزایش فروش، افزایش پیدا می‌کنند.

102. Write-down/Write-off (پایین آوردن ارزش یا مستهلک کردن دارایی‌ها)

به پایین آوردن ارزش یا مستهلک کردن دارایی‌ها گفته می‌شود و معاملات حسابداری هستند که ارزش دارایی را کاهش می‌دهند.

 اصطلاحات حسابداری انبار

در حسابداری انبار به عنوان یکی از شاخه‌های مهم حسابداری نیز، یک سری اصطلاحات تخصصی وجود دارد که حسابداران باید با آن‌ها آشنایی کامل داشته باشند. از مهم‌ترین اصطلاحات حسابداری به انگلیسی در حوزه حسابداری انبار می‌توان به موارد جدول زیر اشاره کرد:

اصطلاح انگلیسی معنی تعریف
Warehouse/ Store انبار کالا محل نگهداری و طبقه‌بندی کالا و ماده اولیه
 Storekeeper انباردار شخصی که وظیفه نگهداری و محافظت از انبار را دارد.
Inventory موجودی انبار دارایی‌های مشهود جهت فروش، تولید یا ساخت
Stock Taking Turn-Over/ انبارگردانی صورت‌برداری از طریق شمارش و اندازه‌گیری کالاهای انبار در پایان دوره مالی
Inventory Card کارت موجودی انبار کارت ثبت نقل و انتقالات از انبار
Commodity Identification Card کارت شناسایی کالا کارت حاوی اطلاعات مربوط به هر کالا
Store Accounting Card کارت حساب انبار کارت مشخص کننده مقدار فیزیکی و ریالی کالا
Cardex کاردکس کارت ثبت اطلاعات ورود، خروج و موجودی انبار

اصطلاحات حسابداری صنعتی

حسابداری صنعتی یکی از شاخه‌های مهم حسابداری محسوب می‌شود که در صنایع مختلف به کار گرفته می‌شود؛ در این نوع حسابداری اصطلاحات تخصصی مختلفی وجود دارد که به شرح زیر است:

  • تولید (Produce): به معنای تغییر شکل ماده اولیه در فرایند ساخت و تبدیل آن به یک محصول یا کالا برای فروش است.
  • دایره هزینه‌یابی (Costing circle): هزینه‌یابی به معنای تعیین بهای تمام شده کالا است و دایره هزینه‌یابی، واحدی است که وظیفه دارد از اسناد،‌ آنالیز هزینه‌های تولید، توزیع و فروش نگهداری کند.
  • کالای ساخته شده (Finished goods): به محصولی گفته می‌شود که به صورت کامل فرایند تولید را طی کرده و می‌تواند به عنوان کالای نهایی به مشتری عرضه شده یا به عنوان ماده اولیه در اختیار سایر صنایع قرار بگیرد.
  • کالای در جریان ساخت(Goods in process): کالایی که همچنان در مرحله تولید بوده و ساخت آن به پایان نرسیده است.
  • مواد اولیه (Primary substance): به موادی گفته که می‌شود که به صورت طبیعی یا از مصنوعات سایر صنایع به منظور ساخت کالا مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  • دستمزد (Fee- Salary – Pay): مبلغی است که به عنوان حق‌الزحمه به کارکنان برای ساخت کالا پرداخته می‌شود.
  • هزینه سربار (Overhead cost): هزینه‌ای که با کالا ارتباط مستقیم ندارد اما در واحد تولیدی مصرف می‌شود.
  • هزینه اولیه (Prime cost): مجموع هزینه‌هایی است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم صرف ساخت کالا می‌شود.
  • هزینه تبدیل (Conversion cost): به هزینه‌ صرف شده برای تبدیل ماده اولیه به محصول نهایی گفته می‌شود.
  • ضایعات تولید (Production waste): به هزینه ناشی از بخش از بین رفته ماده یا کالا در جریان تولید گفته می‌شود.

اصطلاحات حسابداری بیمه

در مورد اصطلاحات حسابداری به زبان انگلیسی باید گفت که در حسابداری بیمه که خدمات آن توسط شرکت خدمات مالی و حسابداری ازتا به سازمان‌ها و کسب و کارهای متقاضی ارائه می‌شود، مانند سایر حوزه‌ها، یک سری اصطلاحات تخصصی وجود دارد که آشنایی با آن‌ها از اهمیت زیاد برخوردار است.

اصطلاح معنی تعریف
Insurance accountant حسابدار بیمه حسابداری که به کلیه امور مربوط به بیمه‌گر و بیمه‌گذار در واحدهای تجاری رسیدگی می‌کند
Insurance accounting حسابداری بیمه حسابداری و انجام امور مربوط به ثبت درآمدها و هزینه‌های مربوط به شرکت‌های بیمه
Insurance list لیست بیمه سوابق ماهیانه کارکنان که در اختیار شرکت بیمه قرار می‌گیرد
Insurance premium حق بیمه هزینه‌ای که به منظور بهره‌مندی از خدمات بیمه‌ای پرداخت می‌شود.
Insurance expert fee هزینه کارشناسی بیمه هزینه‌ای که برای ارزیابی قبل از صدور بیمه‌نامه و در زمان تعیین خسارت پرداخت می‌شود
Unemployment insurance بیمه بیکاری حقوقی که به افراد بیکار در زمان جستجوی شغل جدید پرداخت می‌شود.

نتیجه‌گیری

حسابداری یک علم بین‌المللی و جهانی است که در همه کسب و کارها و مشاغل کاربرد دارد و می‌توان در آن‌ها از خدمات متنوع آن مانند خدمات مالیاتی، حسابرسی و… بهره‌مند شد. جهانی و بین‌المللی بودن حسابداری باعث شده که اصطلاحات حسابداری به زبان انگلیسی تعریف شوند تا بر اساس آن یک وحدت رویه بین همه حسابداران در سراسر دنیا وجود داشته باشد. به همین دلیل آشنایی با اصطلاحات حسابداری به انگلیسی برای حسابداران به ویژه حسابدارانی که در شرکت‌های بین‌المللی فعالیت می‌کنند از اهمیت بالایی برخوردار است. آشنایی با این اصطلاحات باعث می‌شود که حسابداران بتوانند به راحتی منابع آموزشی و استانداردهای موجود در این رشته را درک کرده و فراگیری آن آسان‌تر شود.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *